بسم الله الرحمن الرحیم
مطلب کوتاهی از اندیشنامه ی در حال انتشار«مهدویت راهبردی و تمدن سازی اسلام»
اشاره:
راز اصلی طلوع و تکوّن تمدن ها چیست؟ چگونه می شود که گاه، اقوامی وحشی همچون اروپاییان وانگلوساکسون های بَربَر؛ یا اقوام به اصطلاح نیمه وحشی جزیرة العرب، یکباره دچار گردش بنیانیِ عظیمی شده، و خود به بزرگ ترین کانون تمدن سازی در جهان تبدیل می شوند؟!... این یکی از هیبتناک ترین معماهای بشری ست که هنوز میدان بحث و تامل فیلسوفان اجتماعی جهان می باشد. اکنون، اندیشنامه ی مهدویت راهبردی وتمدن سازی اسلام نیز در پی همین پرسش بزرگ، به این نتیجه رهنمون شده است که: سه حلقه ی بنیان ساز تمام تمدن های تاریخ، عبارت اند از حلقه های: معنایی؛ میدانی؛ و ماورائی. سه حلقه ای که هرکدام عالمی جداگانه را در برابر ما فرو می گشاید؛ و شرح و تفصیل هریک از این سه حلقه را نیز در همان اندیشنامه ی مزبور آورده ایم.اما در این گفتار، با توجه به رویکردعملی ویژه ای که به حوزه ی مهدویت و تمدن موعود دارد، صرفا می خواهیم نکاتی را در مورد حلقه ی ماورائی ـ با تقریری متناسب این نوشتارـ اشاره کنیم (سخن اصلی را در نکته ی 3و4 خواهیم گفت:)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــ
1.در پشت پرده ی تمام تمدن ها وجریان های بنیان ساز تاریخ، کانون های ماورائی بزرگی همچون پیامبران الهی، یا کاهنان بزرگ وجود داشته، و هم اینک نیز وجود دارد. سعی اصلی این کانون های قدرت ماورائی بر این است تا "نظام استعلائی" و مسیر انگیزشی جامعه را به سمت وسوی مورد نظر خود هدایت کنند. چنانکه حتی با مطالعه ی دقیق در عقبه ی تاریخ تمدن غرب نیز متوجه گرایش های شدید پایه گذاران رنسانس، ورهبران اومانیسم، از جمله "پیکو" ، به امور ماورائی و جن گیری و جادوگری می شویم! و اساسا پیدایش رنسانس را در آغوش کانون رازوَرانه ی مهم و تاثیرگذاری به نام "کابالائیسم" می یابیم[1] . که به نظر ما، این کابالائیسم همان هسته ی تشکیلات هزارلایه ی موسوم به " فراماسونر" می باشد[2]. (در عصر فعلی نیز رویش قارچ گونه ی فرقه های مختلف شیطان پرستی( Satanism) و عرفان های منحط جدید، داستان مفصل خود را دارد.)
در هرحال، کسانی چون کاهنان و جن گیران و ارباب طلسمات، با ابزار و روش هایی معنوی اما غیر توحیدی، توانسته اند تا حد قابل توجهی در نظام انگیزشی جامعه تاثیرات مهمی را به وجود آورند؛ و در نتیجه، به وسیله ی تسلط نسبی بر انگیزش های مردم عادی، جریان ها وانقلاب ها و حکومت هایی را تقویت یا تضعیف کنند؛ و حتی در فرایند شکل گیری تمدن ها نیز تاثیرات بسزایی داشته باشند. برای اثبات این مطلب، علاوه بر دلائل وشواهد تاریخی، که برخی منابع تحقیق آن را ذکر کرده ایم؛ همچنین آیات قران و احادیث مهمی نیز در همین خصوص(تاثیر جنیان وشیاطین در نظام انگیزشی انسان ها) وجود دارد، که در صورت لزوم ارائه خواهد شد. از دیگر سو نیز اگر دقت کنید، سرزمین بین النهرین(به ویژه بابل و مصر) که خود کانون تمدن های بزرگ و مختلف تاریخ باستان بوده است، همواره کانون علوم غریبه و کهانت نیز بوده، و یکی از مهم ترین مناصب دربار امپراتوران و پادشاهان قدیم نیز همواره به همین کاهنان تعلق داشته است.
حاصل سخن تابدینجا این چنین است که : اولا درمکاتب غیرتوحیدی، کسانی چون کاهنان و ارباب علوم ماورائی ، به وسیله ی طلسمات، و با استمداد از موجودات دُخانی(جن وشیاطین) سعی در تسخیر نظام انگیزشی جامعه می کنند. ثانیا هنگامی که این فعالیت های رازوَرانه، به اوج کامیابی خود برسد، «سلطان ماورائی» جدیدی در جهان منعقد می شود که همچون میدان مغناطیسی نیرومندی، می تواند نظام انگیزشی جامعه را بر محور خود جذب کرده، و بدین وسیله، زمینه ی تمدن جدیدی را به وجود آورد. چنانکه در لژهای مخصوص و مخفی فراماسون نیز ـ از دیرباز ـ تلاش های بسیار گسترده، گوناگون، و پیچیده ای برای توسعه و تقویت تمدن مادی غرب وجود دارد[3]
3.اما سخن اصلی ما در این جا(در حوزه ی عملی مهدویت) این است که: در مکاتب توحیدی مثل اسلام، ضمن تحریم کهانت و جادوگری وامثال ذاک، راه ها و روش های بسیار نیرومندتری برای نفوذ در عالم ماورا معرفی شده است که مهم ترین آن ها، ارتباط مستقیم با مبدأ متعال هستی یعنی خداوند عزوجل، آن هم به وسیله ی " دعا" می باشد*( به پی نوشت پایانی عنایت کنید). اسلام، دعا را "قوی ترین منبع انرژی در جهان" و " نافذترین و سودمندترین وسیله " می داند. از نظر اسلام، حتی "دعا می تواند قوانین کرات و نجوم را نیز تغییر دهد!"؛ وبلکه دعا می تواند تاثیرات ژرف و تعیین کننده ای در نظام قضاوقدر به وجود بیاورد؛ تا جایی که " دعا، قضای حتمی الهی را نیز دیگرگون خواهد ساخت!":«الدعاء یردّ القضاء ولو اُبرم ابراما» [4]
برهمین اساس است که شما اگر به روایات توجه کنید؛ درپاسخ به این پرسش مکرر که: « وظیفه ی شیعیان در عصر غیبت چیست؟» همواره یکی از نخستین وظیفه های عصرغیبت را در " دعا برای فرج" بیان فرموده اند!(ر.ک:کتاب مکیال المکارم فی فواید الدعاء للقائم عجل الله تعالی فرجه ؛ موسوی اصفهانی) ..آری شکل گیری سلطان ماورائی تمدن موعود، نیازمند انرژی های معنوی و ماورائی فوق العاده ای است؛ و یکی از مهم ترین منابع تولید این انرژی ماورائی نیز همین «دعای امت برای فرج امام » می باشد. همچنین در برخی روایات، این مضمون آمده است که: « زیاد دعا کردن برای فرج، خود فرج است!» این سخن می تواند ملهم همین معنا باشد که: سلطان ماورائی تمدن موعود، در متن همین دعاهای فرج منعقد می گردد.(فان ذالک فرجکم)
4. هرگونه دعایی، ولو دعای زبانی، مثل اینکه در تعارفات به همدیگر می گوییم: خدا خیرت بدهد؛ خدا رحمتش کند...یا دعاهایی مثل دعای کمیل و ندبه و... که در مراسم و تشریفات مذهبی (بدون حضور قلب لازم) می خوانیم؛ این ها همگی منشأ اثراتی ولو ضعیف خواهد بود. اما حتما توجه دارید که دعایی می تواند در قوانین افلاک و در نظام قضاوقدر تاثیر جدی بگذارد که شرایط ویژه ای داشته باشد. چنانکه برخی از این شرایط را در روایات این چنین فرموده اند: با عزم و جدیت و از بُن جان دعا شود؛ همراه با حسن ظن به خداوند، و باور به اجابت باشد. دعا کننده باید متوجه عظمت و جلال بی نهایت معبود باشد؛ از ظلم و حرامخواری پرهیز، و از گناهان توبه کرده باشد؛ وفرموده اند: حاجت های بزرگ را در زمان "بین الطلوعین" از خدا بخواهید...همچنین نکته ی مهم دیگر که موضوع اصلی بحث ما نیز درهمین رابطه است اینکه: برای ایجاد تغییرات مهم تاریخی و اجتماعی، می بایست دعاها به صورت گروهی باشد؛ یعنی نوعی مطالبه ی اجتماعی از خداوند باید به وجود بیاید
...................................................................................................................................................
1.در زمینه ی رواج علوم غریبه و تاثیر آن در رنسانس و تمدن غرب، یکی از منابع مهم عبارت است از کتاب: تاریخ جادوگری، کورت سلیگمان؛ ترجمه ایرج گلسرخی؛ تهران: نشر علم، 1377. همچنین کتاب" زرسالاران یهود؛ نگاشته ی عبدالله شهبازی. علاوه براین ها، با تتبع در مجلدات مختلف تاریخ ویل دورانت، از جمله تاریخ رنسانس(صفحات 559ببعد) ونیز تاریخ یونان ، وسایر مجلدات، اسناد مهمی را در این خصوص، به دست خواهید آورد.به عنوان نمونه، این جمله ی ویل دورانت را توجه کنید: « پیشرفت حوزه ی قدرت و نفوذ جادوگرایی در محافل فرهنگی اروپا به حدّی بود که "وقتی لورنتسو مدیچی دانشگاه پیزا را از نو تأسیس کرد، برای طالع بینی کرسی ای در نظر نگرفت؛ امّا دانشجویان مُصِرّ اً خواستار تشکیل آن شدند و او ناچار با خواستشان موافقت کرد" (ویل دورانت، تاریخ تمدن، جلد 5: رنسانس، تهران: سازمان انشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1367، ص560»
2.البته بسیاری از روشنفکران ساده اندیش ما سعی در عادی سازی چهره ی فراماسون دارند؛ اما برای آشنایی با حقایق پنهان این تشکیلات جهانی مراجعه کنید به : معماران تباهى ، ج 1 تا 4 ، دفتر پژوهشهاى مؤسسه کیهان ، انتشارات کیهان ، 2 1368 - اسرار انجمنهاى محرمانه ، رنه آللو ، ترجمه ناصر موفقیان ، نشر شباویز 3 1368 - درآمدى بر تاریخ فراماسونرى در ایران ، حامد الگار ، ترجمه یعقوب آژند ، نشر گسترده ، 4 1360 - فراماسونرى در ایران ، محمود کتیرایى ، نشر اقبال ، 5 1347 - فراموش خانه و فراماسونرى در ایران ، اسماعیل رایین ، نشر امیرکبیر ، 6 1357 - جهان زیر سلطه صهیونیسم ، دفتر سیاسى سپاه 7 - [به ویژه این کتاب:] مبانى فراماسونرى،یحیا هارون ، ترجمه جعفر سعیدى گروه تحقیقات علمى ترکیه، تهران : مرکز اسناد انقلاب اسلامى ، 1384 "
3.بسیاری از محققان بر این باورند که حتی پدیده ی" یوفوئیسم" یا موجودات فضایی نیز حاصل همین تلاش های فراماسونری در وادی تسخیر جن می باشد ( در این خصوص، به سایت حقیقت خاموش مراجعه کنید).
4.بیشتر احادیث یادشده و افزون برآن ها را در مجموعه ی میزان الحکمه؛ باب الدعا پی جویی کنید
* توجه کنید که اساسا مهم ترین سرمایه ی کاهنان و ارباب طلسمات نیز چیزی جز همین دعوات و اوراد مخصوص نیست؛ یعنی حتی ارتباط با جن وشیطان و استمداد از نیروهای ماورائی شیطانی هم باز به وسیله ی نوعی درونگرایی و دعا و اوراد است. به همین علت، کسانی که قبله ی دعا و معنویت خود را در ملکوت اعلی و به سوی خداوند قرار دهند، قدرت ماورائی شان بسیار فراتر از مرتاضان و کاهنان مشرک خواهد بود. چراکه اولا معبود واقعی مرتاضان مشرک، همان اجنه وشیاطین اند( «بَلْ کَانُوا یَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَکْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ ـ سبأ 41). ثانیا سقف عالم ماورائی جن و شیاطین، تنها در حد "عالم دخان" است؛ و ثالثا عالم دخان نیز جزو همین عوالم ناسوت(بین زمین وآسمان) بوده، و ابدا قابل مقایسه با عالم ملکوت و فرشتگان مقرب الهی نیست. منتهی مساله این است که آنها تکنیک های دعا و سلوک ماورائی را تاحدی بلدند؛ لیکن عموم مومنان از چنین دانش ومهارت هایی برخوردار نیستند. که به همین خاطر نیز بسیاری از مردم ما دچار سحر و طلسم می شوند، وبرخی هم حتی فریب عارف نمایان شیطان صفت را می خورند و با صداقت و ایمان تمام، دست ارادت به انان می سپرند. حال آنکه:
ای بسا ابلیس آدم روی هست پس به هر دستی نباید داد دست